تخریب حرم ائمه بقیع
گرد و غبار غــم زده خیـمـه به سینه ام مـن زائــر قــبــور غــریب مــدیـنــه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گــلـو گیر می شود حتی جــوان ز غــربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فـاطـمه آیـینه کاری است اهــل مدینه باب عـــداوت گــشــوده اند بر اهـل بیت ظـلـم فــراوان نـمـوده انـد هرکس دم از علی زده تخریب می شود صـدیـقـه مــطـهـره تـکـذیـب مـی شـود دنبال بی کس اند که تـنها تــرش کـنـند صیــاد بـلـبـل اند که خـونین پرش کنند از نسل هیزمند و به آتـش عـلاقـه مـنـد تـفـریـحـشان تـمــسـخـر هر نـالـه بـلـند بغض عـلی زبـانه کـشد از وجـودشـان رنگ ریا گـرفــتــه همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربـه ای حـریـم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست ازآن لحظه حاکی است تصویرچادریست که در کوچه خاکی است گویا به گــوش می رسد ازقصه فــدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غـیــورانــه نیلی است هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جــان مــرتضی مارا رهــا کنید بــمــیــریــم زین عــزا روزی رسـد زسینه غــم آزاد می کـنیم همــراه مــنــتــقــم حــرم آباد می کـنـیم گلدسته میزنیم چـونان صحـن کــربــلا گنبد بنا کـنـیــم چــونــان مشهـد الرضا مــا داغ دار سیــلــی نـاحــق مــادریــم چــشــم انتظار مــنــتـقــم آل حــیـدریـم |